غزلی در استقبال از غزل افشین عبداللهی و در سوگ او :
در این انتهای زمستان چه کردی؟!
بریدی دلت را ز مستان ، چه کردی؟!
به آوای نابت بسی شور داشتیم
سپردی به گور و به ایران چه کردی؟!
به شور بهاری درخت شد غزل خوان
تو با ما و آوای دستان چه کردی؟!
بهار تشنه ی نغمه های سرودت
تو با واژه ی خیس باران چه کردی؟!
مگر گوش ما لایق نغمه هایت نبودند.
تو با لاله و لاله زاران چه کردی؟!
پیام آور غنچه های بهاری، چو بلبل
تو با غنچه های بهاران چه کردی؟!
به اشعار افشین بیابان شده لاله ی گوش
تو با دشت و کوه و بیابان چه کردی؟!
تو با این غروبت افق را به آتش کشیدی
تو با خویش و دلهای ایشان چه کردی؟!
حسین ذوالفقاری ۹۵/۱۲/۲۶
:: بازدید از این مطلب : 602
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1