آبخورگ زادگاه من است .گرچه سال هاست من همچون صدها خانواده دیگر آبخورگی مجبور به مهاجرت شده ام .و شاید تا هجرت ابد ی دیگر در آن جا مسکن نگزینم ،اما برای همیشه آبخورگ زادگاه و وطن من است. و به آن عشق می ورزم که پیامبر فرمود:«حب الوطن من الایمان».
طبق روال همه ساله در روز هشتم محرم 1394 پذیرای همسایگانمان از دو روستای بم و دهنو بودیم. مراسم حول و حوش ساعت 8 صبح 1394/7/31 از ورودی خاکی آبخورگ بم طبق روال همشیگی شروع شد.ابتدا دو دسته عزادار قبل از جمع شدن تمام عزیزان به صورت جداگانه مشغول عزاداری می شوند بعد از جمع شدن همه ، دسته ها به هم نزدیک و مشغول سلام و خوشامدگویی می شوند که بین دو دسته رد و بدل می شود.سپس دو دسته یکی شده و با نوحه خوانی به سمت مزار حرکت می کنند.
بر سر مزار بعد از خواندن زیارت اهل قبور علم بر روی خاک تازه از دست رفتکان و پیر غلامان حسینی و شهدا رفته و به صورت دسته جمعی و سپس فردی به زیارت عزیزان از دست رفته می روند.
در انتها نیز بر سر پیر حاضر شده و بعد از ادای احترام به این عالم وارسته مراسم کمرگیری انجام می شود.