آبخورگ زادگاه من است .گرچه سال هاست من همچون صدها خانواده دیگر آبخورگی مجبور به مهاجرت شده ام .و شاید تا هجرت ابد ی دیگر در آن جا مسکن نگزینم ،اما برای همیشه آبخورگ زادگاه و وطن من است. و به آن عشق می ورزم که پیامبر فرمود:«حب الوطن من الایمان».
امیدوارم دی ماه 1395 اولین و آخرین دی ماه تلخ طول حیاتمان باشد این دی ماه به نظر شخص من 3 یلدا داشت (دو تای اول بنا به گفته صاحب نظران یلدا از نظر مدت زمان و
یلدای خونین سوم از نظر آتش نشانان زیر آوار پلاسکو).سخن به درازا نمی گویم و کلامم رو مثل فیلم های اصغر فرهادی می خواهم پایان باز تموم کنم.
دی ماه 95 اینجوری از ذهنم می گذره :کلاه قرمزی(دنیا فانی زاده)، آیت الله هاشمی رفسنجانی ،دو کودک کار (احمد و صمد)
و پلاسکو شبی بی انتها که حالی نگران در من ایجاد کرد که به هیچ طریقی از یادم نمی رود در ادامه شعری از پدر مهربانم که حس مشترکمان است تقدیمتان باد:
شاعر: حسین ذوالفقاری
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد/پلاسکو جای من خوابید از ین رنج وازین ماتم.
روزها فکر من این است وهمه شب سخنم/ که چرا جهل شود آتش این جان وتنم
آتش جهل چنان شعله کشید از آن برج/که غم و دود بر آید هنوز از دهنم
جان بر کف نهادند پریان سرخ پوش/کاش می شد که جان بر تن ایشان فکنم.
به کدام مسلخ عشق عشوه گری آموختند/که بشویم به خونابه ی آن پیرهنم
در خبری ناراحت کننده از فوت آقای غلامرضا بلندگواهی مطلع شدیم .مراسم تشییع آن مرحوم فردا جمعه مورخ 1394/08/29 از عشق آباد به سمت روستایمان آبخورگ اعلام شده است.
عرض تسلیت به خانواده داغدارشان و سایر آشنایان آن مرحوم
مراسم چهلمین روز درگذشت شادروان خانم مهندس ماندانا خدابخشی روز پنجشنبه94/3/15بر سر مزار ش در قبرستان ورد آورد تهرا ن با حضور جمع زیادی از آبخورگیان مقیم تهران و خانواده و خویشان وآشنایاندر غم واندوه فراوان برگزار شد .
خانواده های محترم داغدار:خدابخشی و جهانگیری و سایر فامیل وابسته
و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی،جرس غم انگیز کاروان ،از رحیل مسافری خبر می دهد که در هاله ای از غم و اندوه، آغازی بی پایان را آغاز می کند . درگذشت فرزندی عزیز ،مادری مهربان ،همسری فداکار را به شما و سایر خانواده های سوگوار تسلیت عرض نموده برای ایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم .
حسین ذوالفقاری و خانواده 94/2/5
با شنیدن این خبر غم انگیز من نیز بسیار متاثر شدم گویا دختر خویش را از دست داده ام. اشک ناخود آگاه از دیدگانم جاری شد . و در این فضای حزن انگیز چند بیتی شعر زبان حال پدری داغدیده سرودم که در ادامه تقدیم میکنم....